مشترک خوراک این وبلاگ شوید تا خنده را بروی لبهایتان بنشانیم

بهار 89


1


سلامی به آرامش خدا تقدیم شما 
eid89.jpg
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مشکبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی


خداوندا
در اين سالي كه در پيش است نمي دانم چه تقديري مرا فرموده اي
ليكن در آغاز طلوع روشن سالي كه مي آيد
مرا در اين سيه سودا، وين سرماي پر سوز و سكوت سايه هاي سرد ياري كن
 و با تدبير پر مهرت سحرگاهان سروش سبز سيماي سعادت ساز ساقي هديه ام فرما 

خداوندا
نمي دانم چه تقديري مرا فرموده اي ....... اما
براي مردمان خوب اين وادي
عطا فرما
هزار اميد
هزار و سيصد آگاهي
هزار و سيصد و هشتاد بهروزي
هزار و سيصد و هشتاد و نه لبخند زيبا را
پيشاپيش فرا رسيدن بهار 89 را تبريک عرض مي نمايم و از درگاه خداي متعال بهترينها را در سال جديد برايتان آرزودارم.


5.jpg


عزیز باشید و سربلند 06


رنگین کمان سهم کسانی است که تا پایان زیر باران منتظر می مانند .


شادی های فوتبال ما

[5432.png]


یک پیام تبریک سال نو برای ما ( فوق العاده )

سلام به همه خوانندگان
یکی از دوستان آذری زبان خوبم لطف کردن و یک پیام تبریک سال نو برای ما گذاشتند گفتم شاید شما هم بخواهید بخونید.
البته یکم سانسورش کردم
راستی ما هیچ وقت قصد توهین به کسی رو نداشتیم حداقل خوانندگان ثابت اینجا اینو میدونن
اگر دوستان  نظری دراین رابطه دارن خوشحال میشم بدونم
 همین جا نظراتتون رو برام بنویسید ممنون میشم
شیسی يک نظر جديد درمورد پیام شما گذاشته است " خلبان ترک " .

ببینم. این ترکها چند بار تا حالا خواهر و مادرت رو .گ.....ن. که این ک .... شعر ها رو براشون نوشتی.

جون اون مادر ج . . ت  راستشو بگو. 

ارسال توسط شیسی به جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروز در ۱۷ مارس ۲۰۱۰، ساعت 

راستی دوست خوبم اگر ناراحت شدین من از شما عذرخواهی میکنم


خلبان ترک

يك هواپيما داشته از شهر تركها ميرفته پاريس، وسطاي راه يهو صداي خلبان از بلندگوها مياد: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! موتور چپ هواپيما از كار افتاده، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم واردم، هواپيما رو سالم ميشونم. يك مدت ميگذره، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! موتور راست هواپيما هم از كار افتاده، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم كلي تجربه دارم، تا فرودگاه بعدي هم راهي نيست، هواپيما رو سالم ميشونم. باز يك مدت هواپيما دور خودش ميچرخه، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ..مسافران ليسنينگ! همين الان دم هواپيما كنده شد، ولي شما هيچ نترسيد! من خودم هواپيما رو ميشونم. يك ده دقيقه مي‌گذره، دوباره صداي خلبان از بلندگوها مياد كه: اَتِنْشِن پليز! ايلده خلبان اسپيكينگ... مسافران ريپيد افتر مي! اَشهداَن‌لااله‌الله!...

داددیلی دالید؟

یه روز یه بنده خدایی که زبونش می گرفته می ره داروخونه می گه:

- داددیلی دالید؟
- چی قربان؟
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

نسخه پیچه نمی فهمه طرف چی می گه صندوقدارو صدا می زنه از طرف می پرسه یه بار دیگه بگید چی می خواین:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

نمی فهمن می رن دکتر داروخونه رو صدا می کنن اونم میاد و باز همون:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.

بازم نمی فهمن دکتر می ره یه کارمندشو که تو انبار کار می کرده و زبونش مثل طرف می گرفته صدا می کنه و می گه ببین میفهمی این چی میگه؟ اونم میاد و:
- داددیلی دالید؟
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.
- آله دالیم الان میالم.
بعدم می دوه و یه بسته از تو قفسه برمیداره می ده به طرف و پولو می گیره و میاد بره تو انبار همه بهش می گن چی می خواست؟ جواب می ده:
- داددیلی
- داددیلی دیگه چیه؟
- دولش لوبان قلمز می بندن سلش دلازه.
دکتره می گه کو کجاست یکی ازش بیار ببینم می گه:
_ یه دونه داستیم دادم بولد.

سه نفر ایرانی و سه نفر آمریکایی!

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک
کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در
کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها
گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت:
صبر کن تا نشانت بدهیم.


همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده
نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند.
بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت:
بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن
بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه
رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.


بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار
ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند.
وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند
که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید
بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.


سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند.
توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار
حرکت کرد.. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت
جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا
بقیه اش رو خودتان حدس بزنید.........

چرخ فلک

تو شهر لره برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. لره به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!


گربه شیطون

یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه
راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.....


یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و
رودخانه و. .
خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون
گربه کره خر خونس؟" زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده
بهش، من گم شدم


تفاوت های مدیریت در ایران و اروپا

اروپا: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده ميشود
ايران: موفقيت مدير سنجيده نميشود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است

اروپا: مديران بعضی وقتها استعفا ميدهند
ايران: عشق به خدمت مانع از استعفا ميشود

اروپا: افراد از مشاغل پايين شروع ميکنند و به تدريج ممکن است مدير شوند
ايران: افراد مدير مادرزادی هستند و اولين شغلشان در بيست سالگی مديريت است

اروپا: برای يک پست مديريت، دنبال مدير ميگردند
ايران: برای يک فرد، دنبال پست مديريت ميگردند و در صورت لزوم اين پست ساخته ميشود

اروپا: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود
ايران: يک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حاليکه مديرش سه بار عوض شده

اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مديريت ميکنند
ايران: اگر بخواهند از کسی هيچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مديريت ميکنند

اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی ميکند و حتی ممکن است محاکمه شود
ايران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدير ميشود و پست مديريت جديد ميگيرد

اروپا: مديران بصورت مستقل استخدام و برکنار ميشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار ميکنند
ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ کار ميکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار ميشوند

اروپا: برای استخدام مدير، در روزنامه آگهی ميدهند و با برخی مصاحبه ميکنند
ايران: برای استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن ميکنند

اروپا: زمان پايان کار يک مدير و شروع کار مدير بعدی از قبل مشخص است
ايران: مديران در همان روز حکم مديريت يا برکناريشان را ميگيرند

اروپا: همه ميدانند درآمد قانونی يک مدير زياد است
ايران: مديران انسانهای ساده زيستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد

اروپا: شما مديرتان را با اسم کوچک صدا ميزنيد
ايران: شما مديرتان را صدا نميزنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نميدهد

اروپا: برای مديريت، سابقه کار مفيد و لياقت لازم است
ايران: برای مديريت، مورد اعتماد بودن کفايت ميکند