tag:blogger.com,1999:blog-75254085450727162802024-02-19T07:08:50.906+03:30جوک و اس ام اس دست اول ، طنز ، لطیفه ، شوخی ، خنده ، جدید ، بروزجوک و اس ام اس sms های ایرانی و فارسی و عاشقانه - جک جدید،دسته اول - این سایت حاوی کلمات رکیک و غیر اخلاقی نمی باشدو شما می توانید با خیال آسوده آدرس این سایت را در اختیار دوستان ، آشنایان و خانواده خود قرار دهید تا آنها هم لحظات خوشی داشته باشند- تذکر این نکته ضروری است که این سایت قصد توهین به هیج قوم ، نژاد و ملیتی را نداشته و نخواهد داشت. جوک ها صرفا جهت تفریح و فراهم کردن اوقات خوش و مفرحی برای کلیه هموطنان عزیز میباشد.(گردانندگان سایت نیز آذری زبان هستند )Unknownnoreply@blogger.comBlogger1125tag:blogger.com,1999:blog-7525408545072716280.post-88534094591790965872010-11-03T15:17:00.001+03:302010-11-03T15:18:21.763+03:30سه بیمار باحال<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد واز کمر دردشدید شکایت داشت... دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب،بگو ببینم واسه چی کمرت درد می کنه مریض گفت : محض اطلاعتون باید بگم که من شبکارم، امروز صبح که به خونم رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب دخترم شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی پیش دخترم بوده ، در بالکن هم باز بود، من سریع دویدم طرف بالکن،ولی کسی را اونجا ندیدم! وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید!!! من هم یخچال را که روی بالکن بود بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون! فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچال باشه....<br />
--------------------------------------------------------------------------------<br />
مریض بعدی، به نظر می رسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته!دکتر بهش گفت : مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟!مریض پاسخ داد : باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود...ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم، من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهایم را میپوشیدم، شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!!!<br />
<br />
--------------------------------------------------------------------------------<br />
وقتی مریض سوم وارد شد به نظر می رسید که حالش حتی از دو مریض قبلی هم وخیمتره !دکتر در حالی که شوکه شده بوده پرسید: تو دیگه از کدوم جهنمی فرار کردی.....!!!و بیمار جواب داد : خب، راستش من بالای یک یخچال نشسته بودم که یهو یک نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد پایین </div><div class="blogger-post-footer">اگر هنوز عضو خوراک وبلاگ ما نیستید از آدرس زیر مشترک شوید http://feeds2.feedburner.com/persianjok</div>Unknownnoreply@blogger.com0