مشترک خوراک این وبلاگ شوید تا خنده را بروی لبهایتان بنشانیم
روزي عقابي خسته داشت پرواز ميكرد كه ناگهان گنجشك آباداني ميره طرفش ميگه كاكا وسعت پر و حال ميكني عقابه ميگه بروحوصلت و ندارم گنجشكه بازم پيله ميكنه ميگه كاكا وسعت باله رو حال ميكني عقابه بازم ميگه بروحوصلت و ندارم وگرنه ميام يه كاري ميكنم پرات بريزه گنجشكه ميگه مردي بيا عقابه ميره طرف گنجشكه میزنه پراشو ميروزنه گنجشكه در حال افتادان ميگه ميگه كاكاهيكل و حال ميكني

0 نظرات:

ارسال یک نظر

شما در صورت تمایل می توانید با سایت همکاری کرده و جوک های خود را ارسال کنید تا با همکاری شما این سایت تبدیل به یک آرشیو کامل و غنی جوک شود- البته امکان اینکه جوک های خیلی زننده اصلاح شده و یا در صورت عدم امکان اصلاح در سایت درج نشود وجود دارد.
لطفا جوک های خود را به زبان فارسی ارسال کنید و از ارسال جوک به زبان های پینگیلیش و یا انگلیسی جدا خوداری نمائید