مشترک خوراک این وبلاگ شوید تا خنده را بروی لبهایتان بنشانیم

خجالت شیخ عرب

پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد:
«برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا می‏شوند.»
مدتی بعد نامه‏ای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید:
«بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر!»


1 نظرات:

محمد در

تازه تازه داستان پسر يك شيخ ايراني در وب من بخونيد

ارسال یک نظر

شما در صورت تمایل می توانید با سایت همکاری کرده و جوک های خود را ارسال کنید تا با همکاری شما این سایت تبدیل به یک آرشیو کامل و غنی جوک شود- البته امکان اینکه جوک های خیلی زننده اصلاح شده و یا در صورت عدم امکان اصلاح در سایت درج نشود وجود دارد.
لطفا جوک های خود را به زبان فارسی ارسال کنید و از ارسال جوک به زبان های پینگیلیش و یا انگلیسی جدا خوداری نمائید